عالم برزخ (عالم پس از مرگ)
"برزخ" حد فاصل و حايل و واسطه ميان دو چيز (ماده و روح، ...) است و "عالم مثال" را از آن جهت عالم برزخ ميگويند كه حد فاصل ميان اجسام كثيفه (مادي) و عالم ارواح مجردّه و حد فاصل ميان دنيا و آخرت ميباشد.
آگاهی ازاحوال اموات خود درعالم برزخ (عالم پس از مرگ) جزو امور غيبي است كه براي هر كسي ميسر نيست. در آيه 2 سوره مباركه بقره، قرآن (وحي الهي از طريق پيامبر اسلام صليالله عليه وآله وسلم) فقط متقين را به راه حق هدايت ميكند. در آيه 3، اولين ويژگي متقين را "ايمان به غيب" معرفي ميكند. "ايمان به غيب" همان باور و پذيرفتن فرمايشات پيامبران صلواتالله عليهم در مورد اموري است كه با چشم طبيعي ما قابل مشاهده نيست و با ادراك سطحي و عوامانه از امور قابل درك نيست، بلكه با مجاهدتهاي روحاني و ادراكات عميق تا حدودي ميتوان به آن معرفت پيدا كرد. همه مؤمنين بايد كاملا به اين امور غيبي ايمان بياورند تا اولين شرط هدايتپذيري يا تقوا را براي هدايت الهي داشته باشند. يكي از موارد "ايمان به غيب" ايمان به اتفاقاتي است كه در عالم برزخ براي اموات ميافتد و پيامبر و معصومين سلامالله عليه كه داراي چشم برزخي و علم غيب (به اذنالله) هستند آنها را بيان فرمودند. ولي اگر كساني نگاه اومانيستي به جهان دارند، تا نسبت به انحراف نگاه و جهانبينيشان از حقيقت هستي پي نبرند و حاضر نشوند بيشتر بر روي آن بيانديشند، با مشكل روبرو هستند.
چگونگي اطلاع از حال اموات عالم برزخ
در نظام هستي عوالم گوناگوني هست كه هر كدام داراي احكامي ميباشند. اين احكام به لحاظ تفاوت عوالم، با يكديگر فرق دارند، مثلاً عالم ناسوت يا طبيعت، احكام مخصوص به خود دارد و عالم برزخ احكام مختص به خود. آدمي براي ورود و درك شهودي آن عوالم، بايد به صورتي تبدل يابد كه بتواند چنين ظرفيتي را پيدا كند. به همين جهت است كه انسان با مرگ به تحولي دست مييابد تا بتواند به عالم برزخ وارد گردد؛ و تا چنين تحولي در او ايجاد نشود نميتواند به طور كامل با برزخ و اهالي آن ارتباط برقرار كرده و از احوال آنها آگاه شود و بر مبناي همين تفاوت درجه عوالم است كه برخي از انسان ها بر اثر انجام يك سلسله اعمال و آداب و قدم گذاشتن در وادي سير و سلوك، ظرفيت فهم و ادراك عوالم بالاتر را در همين دنيا و قبل از مرگ و قيام قيامت احراز كرده، بسياري از حقايق بر آنها منكشف ميگردد. البته علم به كنه و ماهيت آن حقايق بسيار محدود است؛ مگر براي عده كمي كه با سلوك عملي در همين دنيا به آن عالم راه يافته باشند و علم اجمالي آنها به علم تفصيلي تبديل شده باشد و از اين رو، سنخيّت و چگونگي بدن هاي برزخي و... و نعمت و عذاب هاي آن براي ما به صورت كامل و دقيق روشن نيست؛ در عين حال از مجموعهي آيات و روايات و تحليل هاي عقلي ميتوان دورنما و كلياتي از نعمت ها و عذاب هاي برزخي و قيامت ارايه نمود.
بنا بر آنچه عرض شد يك راه آگاه شدن از احوال برزخيان تهذيب نفس و بريدن از دنياي فاني است.
راه ديگري كه ارتباط با اموات را در عالم برزخ را ممكن ميكند احضار ارواح است. احضار روح و ارتباط با ارواح امري ممكن است، يعني از نظر عقل محال نيست و ميشود كساني پيدا شوند كه بتوانند با روح فردي ارتباط برقرار كنند.
براي وضوح بيشتر سخن به چند مسئله اشاره ميكنيم:
1 - انسان از دو بُعد جسم و روح تشكيل شده است، جسم بعد از مرگ، جزئي از خاك شده اما روح سر از افلاك درميآورد و براي هميشه باقي ميماند و تا قيامت در عالم برزح به سر ميبرد. و از آنجا كه روح، يك امر مادّي نيست؛ محدوديت ماده را ندارد و به سان اشعه خورشيد كه از وراي شيشه و ابر به داخل اتاق و منزل ميتابد و هيچ كدام از آنها نميتواند مانع از حضور و حركت حيات آفرين ذرّات آن شود، ميتواند در همه جا حاضر شود.
2 - طبق آيات و احاديث فراوان [كه در پاورقي مواردي از آنها ذكر شده است] اين حقيقت به اثبات رسيده است كه ميتوان با ارواح ارتباط برقرار نمود و ارواح نيز ميتوانند با افراد صحبت كنند، همان طور كه رسول خدا (ص) با كشته شدگان قريش (كه آنها را در چاه بدر انداختند) صحبت كرد و به آنها فرمود: "شما چه بد همسايگاني براي رسول خدا بوديد..." و در پاسخ به اعتراض عمر [بحارالانوار، ج 6، ص 254، چ آخوندي] كه اين كار را بي فايده انگاشت فرمود: "ساكت شو اي پسر خطاب، سوگند به خدا كه تو از آنها شنواتر نيستي!".
اميرالمؤمنين علي(ع) نيز بعد از جنگ جمل با كشته شدگان، صحبت نمود. [حسيني طهراني، معادشناسي، ج2، ص 242]
پس اصل امكان ارتباط با ارواح غير قابل انكار است. بالاتر اين كه هر يك از ما در عالم خواب بارها با ارواحي كه ميشناختهايم (مثل اقوام فوت شده) ارتباط برقرار نموده و صحبت كردهايم، و شايد از حوادث آينده خبر دادهاند. اينها همه شواهدي بر امكان ارتباط با ارواح و احضار آنها است.
در اين باره، تجربه بزرگ مفسّر و قرآنشناس قرن، حضرت علامه طباطبايي ?قدس? و نيز برادرش علامه سيد محمد حسن الهي طباطبايي بهترين مؤيد است. ايشان روح پدر و مادر خود را احضار كرده و گزارشهاي نهاني از اين جهان را گرفته بودند كه اين قضيه را ميتوانيد در كتاب مهر تابان مطالعه كنيد. [كتاب مهر تابان نوشته محمد حسين حسيني تهراني درباره زندگي علامه طباطبايي است.]
3 ? اين نكته قابل انكار نيست كه در برخي مواقع اجنه يا شياطين خود را، به جاي روح شخص معيني جا زده، و ما را فريب دهند (همان طور كه از برخي جلسات ارتباط با ارواح نقل شده است) پس هميشه ارتباط با ارواح درست نبوده و برخي مواقع دروغ ميباشد، علاوه اين احتمال وجود دارد كه برخي از افراد شياد نيز از طريق ارتباط با جن و تسخير جن، و حتي با استفاده از قوه تخيل و تردستي بعضي كارها را انجام دهند و چنين وانمود كنند كه روح را احضار نمودهاند كه انسان هوشيار و آگاه، بايد توجه داشته باشد و فريب آنان را نخورد.
4- هرچند احضار روح، حقيقت دارد (البته در واقع، اصطلاح "ارتباط با روح" درست است نه "احضار روح")، اما در صورتي ميتوان به يافتهها و آگاهيها و... اطمينان داشت كه اين احضار توسط انسانهايي انجام پذيرد كه در اين راه با مبارزه ي نفس و تهذيب آن، به اين مقام نائل گشتهاند نه اين كه با تحمل رياضتهاي بسيار مشكل غير شرعي به چنين قدرتي دست يافته باشند كه در اين صورت اين راهها از اعتبار برخوردار نيستند و اعتمادي هم به آنها نيست. البته بايد متذكر گرديم كه برخي از فقها احضار ارواح را حرام شمرده شدهاند.
در مجموع آنچه بيان شد و با توجه به اينكه نظام عادي خلقت بر اين مبنا است كه زندهها تنها از طريق وحي ميتوانند به اطلاعات جامع و مطمئني از احوال برزخ و قيامت دسترسي پيدا كنند و راهي مستقيم براي آگاهي از احوال اموات ندارند پس راههايي كه اشاره كرديم، قابل تمسك و استفاده طبيعي نميباشند و به طور دقيق و تفصيلي نميتوانند ما را به وضعيت همه اموات رهنمون باشند و تمام جزئيات نعمتهاي آنها و عذاب هاي آنها را تبيين نمايند؛ و اين به دليل همان تفاوت ذاتي دو عالم است. در عين حال از مجموعهي آيات و روايات ميتوان دورنما و اطلاعات محدودي از حال و هواي مردگان را با توجه به اعمال و كردارشان در اين دنيا بدست آورد و يا در برخي موارد خاص از راه ارتباط با ارواح توسط افراد خاص مطمئن و درستكار ميتوان به آگاهيهايي دست يافت.
--------------------------------------------------------------------------------
مثلا؛ صالح با ارواح قوم خويش سخن گفت، اعراف آيه 77 ? 79،
يا شعيب با ارواح گذشتگان سخن ميگويد، اعراف آيه 85 ? 93،
همچنين پيامبر صليالله عليه وآله وسلم با ارواح انبيا سخن گفته است، زخرف آيه 45،
يا در بقيع با ارواح مردگان به سخن پرداخت. نك: طبقات ابن سعد ج 2، ص 204 و سيره ابن هشام ج 1 ص 453،
اميرالمومنين زماني كه از صفين برميگشت در كنار قبرستان كوفه ايستاد و فرمود اي ساكنان خانههاي وحشت زا و نقاط فقر و گورهاي تاريك اي هم آغوشان با خاك و دور ماندگان از وطن اي مظاهر وحشت و ترس شما بر ما سبقت گرفتيد و ما به شما ميپيونديم من شما را آگاه ميسازم خانههاي شما تصاحب شد همسرانتان ازدواج كردند ثروتهايتان تقسيم شد، چه خبري پيش شماست و آنگاه رو كرد به ياران و فرمود اگر به آنان اجازه داده ميشد كه سخن بگويند جواب ميدادند كه بهترين توشه تقوا است. نهج البلاغه خطبه 179. نك: سبحاني، جعفر، اصالت روح.
15 معجزۀ علمي امام صادق عليه السلام
پاسخ به شبهات دربارۀ همسران رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم
توهین به رسول خدا (ص) به بهانه آزادی بیان در یك فیلم امریكایی
هشتم شوال سال ۱۳۴۴، يوم الهدم، روز تخريب بقيع
پرسيدم.....، چطور، بهتر زندگي كنم؟
آيا افراد خوب در شرايط بد هم خوب ميمانند؟
سال نو مبارك - فلسفه هفت سين چيست؟
89172 بازدید
2 بازدید امروز
8 بازدید دیروز
229 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian